کمک های مردمی به جبهه
پیرزن چند عدد تخم مرغ را داخل کیسه ای پارچه ای گذاشته و عصا زنان به مسجد و پایگاه بسیج محله می رود و خطاب به مسئول پایگاه بسیج می گوید :
این تمام چیزی است که من می توانم برای جبهه و رزمندگان اسلام بفرستم !
دوران دفاع مقدس پر بود از این صحنه های ایثار و گذشت و فداکاری مردمی که دچار جنگی تحمیلی شده بودند . در روزگاری که کشور های بظاهر دوست مانند کشورمسلمان و همسایه شرقی مان بجای گونی های خریداری شده کاه به ما می دادند ! غیرت این شیر زنان و دلاور مردان خودمان بود که باعث شد دشمن نتواند مقاومت ما را بشکند و عاقبت پیروزی نصیب گردید .
در آن سال های جنگ رسم بر این بود که کمک های مردمی توسط مساجد تهیه و جمع آوری و نهایتا راهی جبهه ها می شد . مسجد محل ما نیز به تأسی از همین سنت حسنه تصمیم گرفته بود تا با جمع آوری کمک های مردمی یک ماشین تویوتا لندکروز یا آمبولانس برای جبهه بخرد ، هر شب بعد از نماز استاد باقر با آن صدای دلنشینش که بالای چهل سال است موذن مسجد است اعلام می کرد که : “کمک های شما صرف خرید ماشین جبهه خواهد شد “ و این جمله هر شب تکرار می شد و هر بار که جبهه می رفتیم و برمی گشتیم همین جمله بود و همین درخواست ! نهایت هم اینکه پولمان و یا در واقع زور پولمان به یک موتورسیکلت تریل بیشتر نرسید و همان شد هدیه مسجد به جبهه !
یادباد آن روزگاران یادباد