هدیه برادران ارتشی به پاسداران وبسیجیان درجبهه کرخه

خاطره ای که نقل می کنم مربوطه به سال ۱۳۵۹ در جبهه کرخه است .جبهه کرخه پشت پل نادری(پلی روی رودخانه کرخه درجاده دزفول دهلران) قرار دارد وپشت پل کمی مرتفع است وتانک های برادران ارتشی روی تپه قرارگرفته بودند و ما در کنار جاده تانک رو که به محل پل نظامی منتهی می شد و دقیقا در زیر سه پل این جاده مستقر بودیم درحقیقت مابین خاکریز عراقیهاو محل استقرار برادران ارتشی قرار داشتیم.عراقیها با استقرار موشک های تاو روی خاکریز به سمت تانکهای خودی موشک پرتاب می کردند.

(موشک تاو از روی موشک انداز شلیک و بوسیله نخهای مستحکمی متصدی مربوطه آنرا تا هدف هدایت می کند وهرگونه تغییر در وضعیت نخ موجب تغییر وضعیت موشک و عدم اصابت به هدف می شود).در بیشتر اوقاتی که عراقیها موشک تاو پرتاب می کردند نخ های هدایت از بالای سرما عبور می کردند و مابا هر وسیله ای به آنها می زدیم تا موشک منحرف شود از جمله در یکی از روزها برادر صبور آن روزها(سردار حاج محمدعلی صبور) چون وسیله ای موجود نبود با دو دست نخ موشک را گرفتند وبه پایین کشیدند و موشک در محلی نرسیده به سنگر استقرار تانک خودی به زمین خورد و منفجر شد . من ان روزها بیسیم چی خط بودم ،از طرف برادران ارتشی تماس گرفتند و خواستند برای کاری پیش سنگر فرماندهی آنها درکنار پل بروم .بعد از رسیدن برادران ارتشی گفتند هدیه ای برایتان داریم و ما کلی خوشحال شدیم و درنهایت تعجب هدیه را به ما دادند،یک چوب که سر آن یک قلاب ۲سر فلزی قرار داشت .آنها با دیدن دستهای بریده شده برادر صبور این هدیه را برای ما این هدیه را تهیه کرده بودند.

دیدگاهتان را بنویسید :

نام

پست الکترونیک

وب سایت

XHTML: شما می توانید از این برچسب های HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

کد امنیتی *