به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله دزفول ، عید غدیر دزفولیهای مقیم مرکز را هر ساله دور هم جمع می کند و یک روز را بطور کامل کنار هم جشن می گیرند و تفریحی می نمایند. امسال نیز به همت هئیت ولی عصر (دزفولیهای مقیم مرکز) این مراسم در پارک تفریحی ارم تهران که توسط یکی از دزفولیها هماهنگ شده بود برگزارشد.

ابتدای ورودی پارک،توسط مسئولان هئیت اسامی را چک می کردند و مبالغی جهت کمک به مراسمات هئیت دریافت می نمودند و در کنارش از هر نفر با یک عدد کیک و یک عدد ساندیس پذیرایی می کردند.

در یک هوای خوب پاییزی ، پارک ارم تهران قرق دزفولیها شده بود ، اولین برنامه، بازدید از باغ وحش ارم بود ، باغ وحشی بزرگ با انواع حیوانات از خرس، شتر ، روباه، گرگ، گرفته تا شیر ، فیل ، آهو و…. ، البته به قول یکی از دزفولیها که می گفت: پارکی که مرغ و خروس توش نباشه به مفته نمی ارزد،قدقد مرغ باصفاست”

خلاصه دو ساعتی این برنامه بطول انجامید ، نکته جالب این برنامه دیدار همشهریان با هم دیگر بود برخی ها بعد از سالها همدیگر را می دیدند (تهران نشینی این مشکلات را هم دارد میسرهای طولانی و….) روبوسی و احوال پرسی بازارش داغ بود.

دزفولیهای مقیم مرکز این برنامه ها را هر ازگاهی به همت هئیت انجام می دهند تا همشهریان از احوال همدیگر با خیر باشند.

اذان ظهر همه را در نمازخانه پارک جمع نمود، صدای اذان با لهجه دزفولی با صفا بود. بعد از نماز مراسم جشنی بر گزار شد، شامل سخنرانی در فضیلت غدیر و مولودخوانی از دیگر برنامه ها بود. سخنان آقای “حاج غلامحسین خادمعلی زاده” و بیان اصطلاحات دزفولی و بازیهای دزفولی شیرین ترین قسمت برنامه بود ایشان تاکیدی زیادی داشت که نگذاریم زبان مادری از بین برود. در این مراسم یاد عزیز تازه سفر کرده “جانباز شهیدمقامیانپور” ودیگر شهدای دزفول نیز گرامی داشته شد. البته برخی دیگر از همشهریان تشخیص داده بودند در گوشه ای از پارک زیر اندازی بینداززند و در کنار خانواده خود باشند.

صف طولانی نهار بعد از جشن نیز جالب بود ،البته ما نیز از فرصت استفاده می کردیم و برای سایتهای خبری دزفول تبلیغ می کردیم. مردم دیگر نیز که به پارک آمده بودند موقعی که صف ما را می دیدند فکر می کردند نذری می دهند و قصد داشتند به طریقی در صف نهار حاضر شوند اما به روش کاملا دزفولی وی را به بیرون هدایت می کردند، البته در آخر نیز به خیلی از مردم حاضر در پارک نیز نهار دادند که بگوییم”دزفولی یعنی بخشش”

بعد از نهار همه به شهربازی هدایت شدند و هر خانواده می توانست از تعدادی از وسائل استفاده کنند ، این قسمت همه را به یاد کودکی انداخته بود از سردار تا دکتر و مهندس تا دانش آموز و دانشجو ،استاد دانشگاه در صف بازیها می توانستی مشاهده کنی. ترن هوایی بخاطر هیجان بالایش بیشترین مشتری را داشت، در همه نوع سنی و با هرنوع شغلی.