عشق کریم به احمد
این ایام که مصادف است با سالروز ایام الله دهه فجر ، در آستانه سالگرد عملیات والفجر 8 و شهدای عزیزمان در این عملیات هستیم . یاد و خاطره این عزیزان را گرامی داشته به ارواح طیبه آنان صلوات درود می فرستیم .

ستاره آسمان ذخیره : شهید حاج عبدالکریم پورمحمدحسین
قصد داشتم تا در برای یکی دیگر از ستارگان ذخیره سپاه دزفول مطلبی بنویسم که بیان خاطره برادر عزیزم ” حاج علیرضا بیباک ” پیوندی ایجاد کرد بین دو تن از شهدای دفاع مقدس :
“حاج عبدالکریم پورمحمدحسین و حاج احمد سوداگر “

بعد از عملیات فتح المبین حاج احمد به دنبال جذب نیروهای جدیدی برای اطلاعات عملیات تیپ بود . از جمله کسانی که مورد توجه حاج احمد قرار گرفته بود عبدالکریم پور محمد حسین است .
نکته جالب اینکه تا آن موقع هیچ برخورد و تماسی بین این دو نفر اتفاق نیفتاده حتی عبدالکریم حاج احمد را ندیده و به قیافه هم او را نمی شناسد !
روزی حاج احمد از شهید سید محمدی علوی می خواهد تا قراری برای دیدار با عبدالکریم گذاشته بدون اینکه او را معرفی کند همدیگر را ملاقات کنند . سید به اتفاق حاج احمد به منزل عبدالکریم می روند و در آنجا حاج احمد شروع می کند بر علیه بچه های اطلاعات خصوصا خودش صحبت کردن و می گوید :
بچه های اطلاعات چیزی نمی دانند و احمد هم فقط حرف می زند و چیزی بلد نیست ! عبدالکریم ناراحت می شود می گوید : مگر شما احمد را می شناسی که اینگونه برعلیه او حرف می زنی ؟ و حاج احمد می گوید کاملا او را می شناسم ! او فقط حرف می زند …
عبدالکریم که از اینگونه حرف زدن های او ناراحت می شود با عصبانیت می گوید من که ترا نمی شناسم و به احترام سید هم به تو چیزی نمی گویم ! اما تو حق نداری راجع به احمد اینطور قضاوت کنی !
حاج احمد که تعصب عبدالکریم را نسبت به خود می بیند می گوید : من احمد سوداگرم !
عبدالکریم با شنیدن این حرف ، حاج احمد را بغل کرده و می بوسد و از او عذر خواهی می کند . حاج احمد هم می گوید : من توصیف شما را شنیده بودم ولی می خواستم خودم امتحان کنم ! …
می گفتند بعدها حاج احمد هرگاه مشکلی در شناسایی منطقه ای پیدا می کرد می گفت : عبدالکریم برود برای شناسایی …
حاج عبدالکریم پور محمد حسین در سپیده دم 21/11/64 در عملیات والفجر هشت به شهادت می رسد تا یکی از بهترین و مورد اعتماد ترین نیروهای اطلاعات عملیات به کاروان شهدا بپیوندد و در بهشت به انتظار حاج احمد سوداگر بماند …